تنهات یافتم،هر یکی به چیزی مشغول و بدان خوشدل و خرسند.
بعضی روح بودن به روح خود مشغول،بعضی به عقل خود،و بعضی به نفس خود...
تو را بی کس یافتم.
همه ی یاران رفتند به سوی مطلوبات خود.تنهات رها کردند.
من یار بی یارانم.
از یکی آتش بر آوردم تو را
در دگر آتش بگستردم تو را
از دل من زاده ای همچون سخن
چون سخن آخر فرو خوردم تو را
با منی وز من نمیداری خبر
جادوم من،جادویی گردم تو را
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10